چگونه یک کائنات بسازیم
شما هر قدر هم که به خودتان زحمت دهید هیچگاه نخواهید دانست که یک پروتون به راستی چقدر ریز و کم حجم است فقط
بدانید کوچک تر از آن است که بتوان در تصور آورد پروتون ریزترین جزء تشکیل دهنده اتم است که البته خود اتم نیز چیزی بس
ریز و خیال انگیز است.
پروتون ها به قدری ریزند که یک لکه ی بسیار کوچک مرکب مانند نقطه ی بالای حرف انگلیسی i می تواند چیزی در حدود
500،000،000،000 پانصد میلیارد از آن ها را در خود جای دهد که این ازمجموع ثانیه های تشکیل دهنده ی پانصد هزارسال
اندکی بیشتر است.
ادامه مطلب رو فردا میتونید در همین وبلاگ دنبال کنید
چگونه یک کائنات بسازیم
به عبارتی دقیق تر مجبور خواهید شد هر آنچه هر آنچه را که به دست تان می رسد هر ذره ای ریز و درشت مادی در حد فاصل از
اینجا تا مرزهای آفرینش را گردآوری کنید و در درون فضای چنان بی نهایت خرد و فشرده ای بگنجانید که اصلا بعدی ندارد این چنین
خصوصیتی تکینگی نامیده می شود.
درهرحال خودتان رابرای یک انفجاربه راستی بزرگ آماده کنیدطبیعی است که برای مشاهده ی این منظره دلتان میخواهد عقب تر
بروید و خودتان را به نقطه ای ام برسانید متاسفانه جایی برای عقب تر رفتن نیست زیرا در خارج از تکینگی هیچ جایی وجود ندارد
وقتی کائنات دست اندرکار گسترش خود میشود طوری گسترش نمی یابد که خلاء یا فضای خالی بزرگتری را پر کند.
ادامه مطلب رو فردا میتونید در همین وبلاگ دنبال کنید
چگونه یک کائنات بسازیم
اخترشناسان جوان یک سال از عمرشان را درراه انواع کارهایی گذاشتندکه گمان میکردندبه ردیابی و ازمیان بردن آن صدا خواهد
انجامید تک تک دستگاه های الکتریکی را آزمایش کردند ابزارهای دقیق را از نو ساختند مدارها را آزمایش کردند سیم ها و کابل ها
را شل و سفت کردند پریزها را گردگیری کردند.
از دیش بالا رفتند وتک تک درزها و پرچ ها رابا نوار لوله ای پوشاندند دوباره از دیش بالا رفتند با جارو فرچه به جانش افتادندو سطح
آن را از وجود چیزهایی که بعدها در یک مقاله از آن با عبارت ماده ی سفید دی الکتریک یا فضله ی پرندگان به زبان عوام نام بردند
پاک کردند هیچ یک از چاره هایی که اندیشیدند موثر واقع نشد.
ادامه مطلب رو فردا میتونید در همین وبلاگ دنبال کنید
چگونه یک کائنات بسازیم
او در یکی از مقالات پایانی عمرش حتی ساخت ابزاری را پیشنهاد کرده بود که احتمال می داد که خودش از عهده ی این کار برآید
آنتن بل در شهر هامدل متاسفانه نه پنزیاس و ویلسن مقاله ی گاموف را مطالعه کرده بودند نه هیچ یک از دانشمندان عضو گروه
دانشگاه پرینستن.
البته صدایی که پنزیاس و ویلسن می شنیدند صدایی بود که گاموف وجود آن را فرض کرده بود آن ها توانسته بودند لبه ی کائنات
یا دست کم بخش مریی آن را در فاصله 144 میلیارد تریلیون کیلومتر کشف کنند آن ها نخستین فوتون ها کهن ترین نور موجود در
کائنات را با آنکه بر اثر عامل زمان و مسافت به ریزموج مایکروویو تبدیل شده بودند درست همان گونه که گاموف پیشنهاد کرده بود
می دیدند.
ادامه مطلب رو فردا میتونید در همین وبلاگ دنبال کنید
چگونه یک کائنات بسازیم
پنزیاس و ویلسن که همچنان از علت آن صدا سر در نیاورده بودند به دایک در دانشگاه پرینستن تلفن زدند و مشکل شان را برای او
شرح دادند با این امید که او بتواندراه حلی برای آن پیدا کند دایک بلافاصله متوجه شدکه آن دو جوان چه چیزی را کشف کرده بودند
وقتی گوشی را روی تلفن گذاشت رو کرد به همکارانش و گفت:بسیار خوب بچه ها حالا دیگر پیش افتاده ایم.
اندکی پس از آن دو مقاله در مجله ی اختر فیزیک انتشار یافت:یکی به قلم پنزیاس و ویلسن در تشریح تجربه ای که پس از شنیدن
صدای هیس اندوخته بودندودیگری به قلم اعضای گروه دایک درتشریح ماهیت آن هیس پنزیاس وویلسن گرچه درجستجوی تشعشعات
پس زمینه ی کیهانی نبودند وقتی آن را یافتند نمی دانستند این تشعشعات چیستند و در هیچ مقاله ای هم به توصیف یا تفسیر
ماهیت آن نپرداخته بودند.
ادامه مطلب رو فردا میتونید در همین وبلاگ دنبال کنید
چگونه یک کائنات بسازیم
روزی ادوارد پ تراین از دانشگاه کلمبیا چنین گفت:در پاسخ به پرسش مربوط به علت وقوع انفجار بزرگ من متواضعانه می گویم
کائنات ما فقط یکی از آن چیزهایی است که هر چند گاه یک بار به وقوع می پیوندندگوت بر این سخن می افزاید:گر چه آفرینش
یک کائنات ممکن است بسیار ناممکن باشد.
چگونه یک کائنات بسازیم
اگر جاذبه ذره ای از آنچه هست قوی تر می شد این احتمال وجود داشت که خود کائنات همچون چادری که به غلط و بدون مقادیر
مناسب و دقیقا لازم برای دادن ابعادوچگالی وقطعات تشکیل دهنده ی مناسب به آن برپا شده باشد سقوط کنداما اگرهمین جاذبه
اندکی ضعیف تر شده باشد هیچ چیزی با چیز دیگری ادغام یا به آن وصل نمی شد.
کائنات تا ابد به صورت یک خلاء تاریک و پراکنده باقی می مانداین یکی از همان دلایلی است که برخی از کارشناسان را یه این باور
رسانده است که احتمال می رود چندین انفجار بزرگ دیگر شایدتریلیونها تریلیون انفجاردر پهنه ی بی کرانه ی ابدیت رخ داده باشند
و علت وجود و حضور ما در یک چنین کائنات خاص آن است که این همان کائناتی است که می توانیم در آن زندگی کنیم.
ادامه مطلب رو فردا میتونید در همین وبلاگ دنبال کنید
چگونه یک کائنات بسازیم
ممکن است روزی موجب توقف گسترش کائنات شود و کاری کند که کائنات بر روی خودش سقوط کند تا آنکه متلاشی شود و
تکینگی دیگری پدید آورد و احتمالا کل آن فرآیند را از انو آغاز کند از طرف دیگر جاذبه ممکن است خیلی ضعیف باشد و کائنات تا
ابد به فرار و گسترش پر شتاب خود ادامه دهد.
به طور که هر آنچه درکائنات دیده می شود چنان از هم دورشوند و فاصله بگیرندکه هیچ فرصتی برای اندرکنش های مادی پیش
نیاید و کائنات به مکانی خنثی و مرده اما بسیار جادار تبدیل شود گزینه ی سوم آن است که جاذبه درست به اندازه باشد و به این
ترتیب اجزای کائنات را چنان در ابعاد مناسب کنار هم خواهد نگه داشت که همه چیز تا بی نهایت امکان ادامه یافتن پیدا کند.
ادامه مطلب رو فردا میتونید در همین وبلاگ دنبال کنید
چگونه یک کائنات بسازیم
در اینجا فقط کافی است بدانیم که ما درون حبابی بزرگ و دایما گسترش یابنده شناور نیستیم بلکه فضا منحنی است به شکلی که
می تواند بی کرانه اما متناهی به نظر آید حتی به درستی نمی توان گفت که فضا در حال گسترش است زیرا همچنان که استیون
واینبرگ فیزیکدان و برنده ی جایزه ی فضا نیز در حال گسترش نیست بلکه کهکشان ها شتابان از یکدیگر می گریزند.
این حالت تماما چالشی است در برابر شهود یا چنان که روزی از ج.ب.س.هالدین زیست شناس نامدار شنیده شد:کائنات نه فقط
عجیب تر از آن است که ما گمان می کنیم بلکه عجیب تر از آن است که ما بتوانیم گمان کنیم قیاسی که غالبا درتبیین انحنای فضا
مطرح می شود آن است بکوشیم شخصی را که هرگز کره ای را مشاهده نکرده است مجسم کنیم که از کائناتی با سطوح تخت
به کره ی زمین آورده شده است.
ادامه مطلب رو فردا میتونید در همین وبلاگ دنبال کنید
به منظومه ی شمسی خوش آمدید
کشف عملا حکم ضربه ای راداشت که بر جایگاه پلوتون واردشده باشدچون این سیاره تا آن زمان به عنوان سیاره ای خیلی صحیح
و سالم شناخته نشده بود از آنجا که قبلا فضای اشغال شده از سوی آن قمر و فضای اشغال شده از سوی پلوتون یک فضای واحد
تصور می شدند این به آن معنی بود که سیاره ی پلوتون خیلی کوچک تر از آن است که تا آن زمان فرض میشد حتی کوچک تر از
به عبارت دقیق تر حتی قمرهای منظومه ی شمسی ازجمله قمر کره ی زمین ماه ازآن بزرگ ترندپرسشی که طبیعتا دراینجا پیش
می آید آن است که چرا کشف وجود یک قمر در منظومه شمسی خود ما این همه طولانی شد در پاسخ باید گفت که این تا حدودی
به نقطه ای بستگی دارد که اختر شناس ها ابزارهای خود را به سوی آن نشانه می روند.
ادامه مطلب رو فردا میتونید در همین وبلاگ دنبال کنید
به منظومه ی شمسی خوش آمدید
به عبارت مختصر در کائنات تحولات چندان بزرگی رخ نمی دهد که اخترشناسان اگر اراده کنند نتوانند آن ها را پیدا کنند به همین
علت جالب توجه است که بدانیم تا سال 1978 کسی متوجه نشده بود که سیاره ی پلوتون یک قمر دارد در تابستان آن سال یک
اخترشناس جوان به نام جیمز کریستی در رصدخانه ی نیروی دریایی آمریکا در فلگستاف ایالت آریزونا دست اندرکار آزمایشی روزمره
با تصویرهای عکسبرداری شده از پلوتون بود که متوجه چیزی در آن ها شد.
چیزی تیره و نامشخص اما قطعا چیزی غیر از خود پلوتون کریستی پس از م با یکی از همکارانش به نام رابرت هرینگتن به این
نتیجه رسید که آنچه در تصویرهای مذکور دیده میشود یک قمر است و لی نه مانندهر قمر دیگر در مقایسه با خود آن سیاره بزرگترین
قمر موجود در منظومه شمسی بود.
ادامه مطلب رو فردا میتونید در همین وبلاگ دنبال کنید
پیشگویی کرده بود سراپا نادرست بوده است.
ادامه مطلب رو فردا میتونید در همین وبلاگ دنبال کنید
به منظومه ی شمسی خوش آمدید
بر همین مقیاس قنطوروس پروکسیما یا نزدیکترین ستاره به کره ی زمین در فاصله ی تقریبا شانزده هزار کیلومتری ما قرار میگیرد
حتی اگر همه چیز را طوری منقبض کنیدکه مشتری به اندازه ی نقطه ای انتهای این جمله کوچک شود و بزرگی پلوتون نیز ازبزرگی
یک مولکول فراتر نرود پلوتون باز هم در فاصله ی بیش از 10 متری زمین واقع می شود.
به این ترتیب دیده می شود که منظومه ی شمسی به راستی منظومه ای بی کرانه است زمانی که ما به سیاره ی پلوتون برسیم
به قدری از خورشید این خورشید دوست داشتنی،گرم،پوست نواز و زندگی بخش دور می شویم که آن را به اندازه ی یک ته سنجاق
خواهیم دید.
ادامه مطلب رو فردا میتونید در همین وبلاگ دنبال کنید
به منظومه ی شمسی خوش آمدید
اما نکته ی دیگری که همزمان با عبور پر شتاب ما از کنار پلوتون درخواهید یافت این است که بر شتاب ما افزوده می شود اگر به
برنامه ی سفرتان نگاه کنید متوجه میشوید که ما در سفری تا لبه ی منظومه ی شمسی میرویم ولی هنوز به آن نرسیده ایم
پلوتون می تواند آخرین سیاره ی علامت گذاری شده در نقشه های درسی و مدرسه ای باشد.
اما منظومه ی شمسی در آنجا به پایان نمی رسد به بیان دقیق تر مدار پلوتون را حتی نمی توان در نزدیکی انتهای منظومه ی
شمسی تلقی کردتا زمانی که ازمیان ابر اورت نگذشته ایم به لبه ی منظومه ی شمسی نخواهیم رسیدابر اورت قلمرو پهناوری
سرشار از ستاره های دنباله دار سرگردان در آسمان است که متاسفانه باید بگوییم تا یک دوره ده هزار ساله ی دیگر به ابر اورت
نخواهیم رسید.
ادامه مطلب رو فردا میتونید در همین وبلاگ دنبال کنید
به منظومه ی شمسی خوش آمدید
در این حالت نور خورشید فقط اندکی از نور یک ستاره ی درخشان بیشتر است در یک چنین خلاء تنهایی کم کم در می یابید که
چگونه حتی مهم ترین چیزها مانند قمر پلوتون از دید ما پنهان مانده اند از این دیدگاه پلوتون آنقدرها تنها نبوده است تا پیش از
پرواز سفینه های ووییجر چنین تصور میشد که که نپتون دو قمر دارد.
ولی ووییجر توانست شش قمر دیگر هم در اطراف نپتون کشف کند حداقل تعداد قمرهای منظومه ی شمسی در حال حاضر به
نودرسیده است و یک سوم این تعداد نیز فقط در ده سال گذشته کشف شده است البته نکته ای که در اینجا باید یادآور شویم آن
است که هنگام بررسی کائنات به طور کلی ما نمی دانیم که در این منظومه ی شمسی خودمان واقعا چه چیزهایی وجود دارد.
ادامه مطلب رو فردا میتونید در همین وبلاگ دنبال کنید
به منظومه ی شمسی خوش آمدید
واحد پایه برای اندازه گیری در منظومه ی شمسی واحد نجومی یا AU است که معادل فاصله ی خورشید تا کره ی زمین است
پلوتون در حدود چهل واحد نجومی و هسته ی مرکزی ابر اورت در حدود پنجاه هزار واحد نجومی از زمین فاصله دارد در یک کلام
خیلی دور است.
اما یک بار دیگر بیایید فرض کنیم که توانسته ایم خودمان را به درون ابر اورت برسانیم نخستین چیزی که ممکن است توجه ما را
به خود جلب کند این است که اوضاع داخلی ابر اورت خیلی آرام است در آنجا ما به قدری از همه جا و حتی از خورشید خودمان
فاصله گرفته ایم که حتی خورشید دیگر درخشان ترین ستاره ی آسمان به نظر نمی آید.
ادامه مطلب رو فردا میتونید در همین وبلاگ دنبال کنید
به منظومه ی شمسی خوش آمدید
برای رسیدن به منزلگاه مهم بعدی یعنی شعرای یمانی سفری دیگر را باید در پیش گرفت که آن نیز 4/6 سال نوری دیگر به درازا
خواهید کشیدو الی آخرالبته اگربخواهید مسیر کیهان راستاره به ستاره بپیمایید فقط برای رسیدن به مرکزکهکشانی که خودمان
در آن قرار داریم به زمانی بس طولانی تر از مدتی که به وجود آمده ایم نیاز خواهیم داشت.
فضا بی کرانه است میانگین فاصله ی بین ستارگان پراکنده درفضا 30 میلیون میلیون کیلومتراست حتی باسرعت های نزدیک به
سرعت نورهر انسان شیفته ی چنین سفری با مسافت هایی فوق العاده چالش آورسر و کار پیداخواهد کردالبته این امکان وجود
دارد که موجوداتی بیگانه میلیاردها کیلومتر مسافت را طی کنند.
ادامه مطلب رو فردا میتونید در همین وبلاگ دنبال کنید
به منظومه ی شمسی خوش آمدید
درکوتاه مدت هیچ چیزی وجود نداردکاملترین خلایی که تاکنون بشربه آن دست یافته به اندازه ی خلاء موجود درفضای میان ستاره ای
خالی نیست و تا رسیدن به چیز بعدی مقدار زیادی از این هیچی وجود دارد نزدیکترین همسایه ما درکیهان یعنی ستاره ی قنطوروس
پروکسیما و بخشی از خوشه ی سه ستاره ای معروف به آلفای قنطوروس در حدود 4/3 سال نوری با زمین فاصله دارد که به معنی
پرشی بچگانه به زبان کهکشانی است.
اما همین نیزدرمقایسه باسفر به کره ی ماه صدمیلیون برابردورتر است برای رسیده به آن به کمک یک سفینه ی فضایی دست کم
بیست و پنج هزار سال باید در سفر بود و حتی اگر بتوان چنین سفری را انجام داد به جایی جز دسته ای از ستارگان تنها درمیانه ی
ناکجایی پهناور نخواهیم رسید.
ادامه مطلب رو فردا میتونید در همین وبلاگ دنبال کنید
به منظومه ی شمسی خوش آمدید
این میهمانان سرگردان گاهی نیز ممکن است به چیزی صلب مثل کره ی زمین اصابت کنند به همین علت است که ما اکنون به
اینجارسیده ایم زیراستاره ی دنباله داری که برای دیدنش آمده ایم تازه سقوط طولانی خودرابه سوی مرکز منظومه ی شمسی
آغاز کرده است.
ازمیان نقاط گوناگون به آنجا به مدت زمانی بس طولانی نیاز خواهد داشت دست کم سه یاچهار میلیون سال به همین علت فعلا
با آن خداحافظی می کنیم و بعدها پس از مدت های طولانی درمسیر داستان مان به سراغش خواهیم رفت چنین است منظومه
شمسی ما.
ادامه مطلب رو فردا میتونید در همین وبلاگ دنبال کنید
به منظومه ی شمسی خوش آمدید
درمعادله ی دریک تعداد ستارگان موجوددربخش انتخاب شده ای ازآسمان برتعدادستارگانی که احتمال میرود دارای منظومه های
سیاره ای باشند تقسیم می شود سپس بر تعداد ستارگانی تقسیم می شود که حیات پس از پیدایش در آنها در جهت رسیدن به
هوش پیش می رود و الی آخر.
در هر یک از این تقسیم ها از این تعدادبه مقدار کلانی کاسته می شود با این حال حتی با استفاده ازمحافظه کارانه ترین اطلاعات
تعداد تمدن های پیشرفته فقط در کهکشان راه شیری بر طبق محاسبه به حدود چند میلیون می رسد ما ممکن است فقط یکی
از چند میلیون تمدن پیشرفته باشیم.
ادامه مطلب رو فردا میتونید در همین وبلاگ دنبال کنید
به منظومه ی شمسی خوش آمدید
اما از دیدگاه آماری احتمال اینکه برخی موجودات اندیشمند در آنجا وجود داشته باشند فکر بدی نیست هیچکس به درستی نمیداند
چند ستاره در کهکشان راه شیری وجود دارد برآوردها ارقامی از 100 میلیارد تا 400 میلیارد رانشان میدهد و تازه خود این کهکشان
راه شیری فقط یکی از 140 میلیارد یا بیشتر کهکشان دیگری است که اغلب شان حتی از کهکشان ما نیز بزرگترند.
دردهه ی 1960 یکی ازاستادان دانشگاه کورنل به نام فرانک دریک که ازیک چنین ارقام عظیمی به هیجان آمده بودمعادله ی معروفی
را مطرح ساخت که به کمک آن می توان احتمال وجود شکل های پیشرفته ی حیات در کیهان را بر اساس یک رشته احتمالات نزولی
محاسبه کرد.
ادامه مطلب رو فردا میتونید در همین وبلاگ دنبال کنید
به منظومه ی شمسی خوش آمدید
به این ترتیب ما حتی اگر به راستی در این کائنات تنها نباشیم عملا و از هرجنبه که بنگریم تنهای تنهاییم کارل ساگان تعداد کل
سیاره های احتمالا موجود در کائنات را تا 10 میلیارد تریلیون برآورده کرده است که خود عددی خارج از حد تصور ما است اما یک
چیز دیگر که به همین اندازه خارج از حد تصور ما است مقدار فضایی است که این سیارات به آرامی در آن پراکنده شده اند.
ساگان می نویسد:اگر ما را به طور تصادفی در کائنات می گذاشتند احتمال آنکه در روی یک سیاره یا در نزدیکی آن قرار گیریم از
یک در یک میلیارد تریلیون تریلیون یعنی عدد 1 با سی و سه صفر پس از آن کم تر می شد دنیاها بسیار گران قیمت اند شاید به
همین علت باشد که اتحادیه ی بین المللی اخترشناسی در فوریه ی 1999 اعلام کرد که پلوتون یک سیاره است کائنات جایی
بزرگ و تنها است.